تجاوز جنسی

تجاوز جنسی پدر به کودک ۱۷ ماهه اش در عید نوروز | جزئیات +۱۸

تجاوز جنسی پدر به کودک 17 ماهه اش در عید نوروز | جزئیات +18
کدخبر : 546661

مادری سراسیمه به بیمارستان مراجعه کرد و گفت: دخترم حالت طبیعی ندارد و بی قراری می کند...

به گزارش شماواقتصاد، مادری سراسیمه به بیمارستان مراجعه کرد و گفت: دخترم حالت طبیعی ندارد و بی قراری می کند... در ادامه ماجرای تجاوز جنسی بی رحمانه پدر به فرزندش را می خوانید.

مردی که دختر ۱۷ ماهه خود را شکنجه جنسی کرده که در نهایت باعث فوت او شده دستگیر و به زودی محاکمه می شود. ماجرا از این قرار است که یکم فروردین ماه امسال زن جوانی در حالی که هراسان بود دختر ۱۷ ماهه اش را به بیمارستانی در شهرری منتقل کرد.

این زن در حالی که گریه می کرد گفت : روز اول عید بود و چون من هیچ خریدی انجام نداده بودم برای خرید از خانه بیرون رفتم و نوزاد ۱۷ ماهه ام به نام سارینا را پیش همسرم گذاشتم و از همسرم خواستم تا از او مراقبت کند. اما وقتی به خانه برگشتم دخترم حال طبیعی نداشت و بی قراری می کرد .چند ساعت بعد متوجه تب شدید شدم و او را به بیمارستان رساندم.

با اظهارات این زن پزشکان به معاینه نوزاد ۱۷ ماه پرداختند و متوجه شدند این دختر به طرز وحشیانه ای تحت شکنجه جنسی قرار گرفته است.

اظهارات مادرم وی شک پلیس را برانگیخت و در حالی که پزشکی قانونی شکنجه دختر نوزاد را تایید کرده بود پدر وی به عنوان مظنون تحت بازجویی قرار گرفت .

در حالی که پدر سارینا اظهارات ضد و نقیضی را مطرح کرده بود در هفتم فروردین ماه دختر ۱۷ ماهه در بیمارستان جان سپرد و و رسیدگی به یکی از فجیع ترین پرونده های سال آغاز شد .

امین چهل ساله که پنج فرزند دیگر دارد در ادامه بازجویی ها به شکنجه دختر نوزادش اعتراف کرد .

مرد شیطان صفت گفت : همسرم دخترم را پیش من گذاشت و برای خرید بیرون رفت. پنج فرزند دیگرم هم در خانه نبودند. سارینا گریه میکرد به همین خاطر لباس هایش را در آوردم تا او را آرام کنم .اما در یک لحظه شیطان دستور داد سارینا را شکنجه بدهم. من هرگز فکر نمی کردم این ماجرا موجب مرگ او شود.

پرونده جنایت فجیع برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا به زودی به آن رسیدگی شود.


  • ماجرای تجاوز به دختر ۱۱ ساله

یک ماه قبل بود که مادر مهسا با حالتی گریان و آشفته به پلیس آگاهی تهران رفت و ادعای تکاندهنده‌ای کرد.

این زن که خجالت می‌کشید رازی را فاش کند از همسر دومش به نام محسن شکایت کرد.

مادر مهسا گفت: بعد از طلاق من و دخترم تنها بودیم تا اینکه با مردی به نام محسن آشنا شدم.

وی ادامه داد:این مرد با ابراز علاقه به من باعث شد وقتی به خواستگاری ام آمد جواب مثبت بدهم ما با هم ازدواج کردم و مدت یک سال و نیم است که با همراه دختر ۱۱ ساله ام در خانه محسن زندگی می‌کنیم تصورم این بود می‌توانم با این مرد خوشبخت باشم او مهربانی می‌کرد برای دخترم نیز دلسوزی‌های زیادی داشت تا اینکه از مدتی پیش متوجه شدم دخترم رفتار‌های عجیبی دارد مرتب از او سوال می‌پرسیدم چه شده است جوابی نمی‌داد! طفره می‌رفت! تا اینکه بعد از مدتی متوجه شدم مهسا به افسردگی مبتلا شده است.

مادر مهسا گفت: خیلی نگرانش بودم ماجرا را با محسن هم در جریان گذاشتم او می‌گفت: نگران نباش مهسا خوب می‌شود تا اینکه با دلشوره زیاد خیلی صمیمی با دخترم حرف زدم و از چیز‌هایی که می‌شنیدم وحشت کردم مهسا می‌ترسید حرف بزند تا اینکه خواست رازش را فاش نکنم و با گریه گفت که محسن چندین بار در غیاب من سراغ او رفته و آزارش داده است.

زن جوان به گریه افتاد و گفت: با شنیدن این ماجرا دنیا روی سرم خراب شد باور نمی‌کردم بخاطر اشتباه من دخترم صدمه دیده است از محسن متنفر شده بودم و برای حمایت از دخترم و مجازات این مرد شیطان صفت تصمیم به شکایت گرفتم.

گزارش تکان دهنده پزشکی قانونی از تجاوز ناپدری مهسا

به دنبال شکایت مادر مهسا، دختر نوجوان به پزشکی قانونی معرفی شد. وقتی کارشناسان پزشکی قانونی در گزارشی تکان دهنده اعلام کردند نه تنها مهسا مورد آزار قرار گرفته است بلکه حالا باردار است با دستور قضایی پلیس سراغ محسن رفت و این ناپدری شیطان صفت را بازداشت کرد.

محسن که تصور نمی‌کرد راز شومش فاش شده باشد ابتدا خواست با ادعا‌های گمراه کننده خودش را بی گناه نشان دهد، اما وقتی شنید مهسا باردار است و آزمایش ژنتیکی رازش را فاش می‌کند چاره‌ای جز اقرار ندید و جرم سیاهش را گردن گرفت.

دفاعیات ناپدری شیطان صفت

محسن در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد تا در برابر اتهام سیاهش از خود دفاع کند.

در ابتدای جلسه مادر مهسا در جایگاه ویژه ایستاد و در تشریح جزئیات زندگی اش گفت: چند سال قبل به خاطر اعتیاد همسر اولم از او جدا شدم و سرپرستی مهسا را به عهده گرفتم. بعد از چند سال به واسطه شوهر خواهرم با محسن که از همسر اولش جدا شده بود و سرپرستی پسر ۱۵ ساله و دختر ۴ ساله اش را به همسرش سپرده بود آشنا شدم و یک سال و نیم قبل با او ازدواج کردم.

وی ادامه داد: مدتی پیش متوجه رفتار‌های عجیب دخترم شدم. او دیگر حاضر نبود حتی برای لحظه‌ای با پدرخوانده اش در خانه تنها بماند. وقتی با او صحبت کردم، فاش کرد چند بار شوهرم در غیاب من او را آزار داده است. مهسا می‌گفت: وقتی من به خرید یا حمام می‌رفتم محسن سراغ او می‌رفت و با تهدید او را آزار می‌داد. من اول حرف‌های دخترم را باور نکردم، اما از حالت روحی او متوجه شدم که حقیقت را می‌گوید.

وی در حالی که اشک می‌ریخت گفت: این ماجرا تأثیر بدی بر روحیه دخترم گذاشته است و او دیگر قادر نیست به خوبی درس بخواند، به افسردگی مبتلا شده و مدام گریه می‌کند. دخترم حتی به شب ادراری مبتلا شده است.

با حرف‌های تکان دهنده این زن، دختر ۱۱ ساله روبه روی قضات ایستاد و در حالی که اشک می‌ریخت به تشریح سرنوشت تلخ زندگی اش پرداخت و از لحظه‌های ترس و دلهره با ناپدری داشت گفت. وی برای ناپدری اش اشد مجازات خواست.

مهسا گفت: من نمی‌دانستم باید ماجرا را به مادرم بگویم یا نه؟ همیشه از محسن می‌ترسیدم فقط مراقب بودم در غیاب مادرم نزد شوهرش تنها نباشم تا اینکه مادرم فهمید من به هم ریخته هستم و سراغم آمد من خجالت می‌کشیدم به او حرفی بزنم، اما دیدم تنها راه خلاصی ام این است من هر شب کابوس می‌بینم و از همه مرد‌ها می‌ترسم.

وقتی محسن در جایگاه ویژه ایستاد برخلاف همه روند تحقیقاتی خودش را بی گناه معرفی کرد و جرمش را انکار کرد. وی گفت: من مهسا را مانند دختر خودم دوست داشتم و او را آزار نداده ام. چون با همسرم اختلاف داشتم به دروغ چنین شکایتی را علیه من مطرح کرده است. مهسا با پسران غریبه در ارتباط بود و ممکن است از آن‌ها باردار شده باشد.

این مرد درباره اعتراف اولیه اش به آزار دخترناتنی اش ادعا کرد تحت شرایط به هم ریخته روحی و روانی این اقرار را داشته است.

در پایان قضات دادگاه با توجه به ادعای بی گناهی محسن و اصرار مهسا و مادرش به اینکه این مرد عامل تعرض بوده است دستور دادند تا با آزمایش DNA روشن شود پدر فرزندی که مهسا در شکم دارد کیست؟


  • تجاوز جنسی مرد سرایدار به زن تهرانی

 مرد سرایدار به اتهام تجاوز جنسی زن ثروتمند دیروز در دادگاه محاکمه شد و سرایدار برج ادعای عجیبی را مطرح کرد. در اداه جزئیات بیشتری در مورد این تجاوز جنسی را می خوانید.

رسیدگی به این پرونده به دنبال شکایت یکی زن تنها آغاز شد. نیلوفر ۳۵ ساله که به پلیس آگاهی رفته بود به مأموران گفت: مدتی است به تنهایی در برجی در جردن زندگی می‌کنم. چند روز بود پایم شکسته و خانه‌نشین شده بودم که سرایدار ساختمان زنگ در خانه ام را زد. من گمان می‌کردم او برای بردن زباله‌ها مقابل درآمده است. به همین خاطر در را برایش باز کردم، اما او مرا هل داد و به زور وارد خانه ام شد. چون پای شکسته بود نتوانستم مقاومت کنم. سرایدار شیطان صفت بدون توجه به التماس هایم مرا آزار داد. حالا از او شکایت دارم.با این شکایت، سرایدار جوان بازداشت شد، اما آزار زن تنها را انکار کرد.

وی دیروز در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و ادعای عجیبی را مطرح کرد.

وی گفت: من با میل نیلوفر با او رابطه برقرار کردم. او خودش مرا به خانه اش دعوت کرده و مدتی بود صیغه من شده بود. با اظهارات این متهم نیلوفر صیغه نامه‌ای را به دادگاه ارائه داد و گفت: سه سال است که صیغه یک مرد شده‌ام. اگرچه با او رفت و آمد ندارم، اما همسر دارم و ادعای مرد سرایدار یک دروغ است. او به زور وارد خانه ام شد و مرا آزار داد. به همین خاطر برایش مجازات می‌خواهم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند

رسیدگی به این پرونده به دنبال شکایت یکی زن تنها آغاز شد. نیلوفر ۳۵ ساله که به پلیس آگاهی رفته بود به مأموران گفت: مدتی است به تنهایی در برجی در جردن زندگی می‌کنم. چند روز بود پایم شکسته و خانه‌نشین شده بودم که سرایدار ساختمان زنگ در خانه ام را زد. من گمان می‌کردم او برای بردن زباله‌ها مقابل درآمده است. به همین خاطر در را برایش باز کردم، اما او مرا هل داد و به زور وارد خانه ام شد. چون پای شکسته بود نتوانستم مقاومت کنم. سرایدار شیطان صفت بدون توجه به التماس هایم مرا آزار داد. حالا از او شکایت دارم.با این شکایت، سرایدار جوان بازداشت شد، اما آزار زن تنها را انکار کرد.

وی دیروز در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و ادعای عجیبی را مطرح کرد.

وی گفت: من با میل نیلوفر با او رابطه برقرار کردم. او خودش مرا به خانه اش دعوت کرده و مدتی بود صیغه من شده بود. با اظهارات این متهم نیلوفر صیغه نامه‌ای را به دادگاه ارائه داد و گفت: سه سال است که صیغه یک مرد شده‌ام. اگرچه با او رفت و آمد ندارم، اما همسر دارم و ادعای مرد سرایدار یک دروغ است. او به زور وارد خانه ام شد و مرا آزار داد. به همین خاطر برایش مجازات می‌خواهم.در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۱۶ نفر از بازدیدکنندگان
ارسال نظر:

  • احسان

    اعدام بشه بازم کمه

  • احسان

    بعدش این که چهار یا پنج سال سنشه کجا هفده سالشه

  • ناشناس

    لجن و اشغال