پولاد کیمیایی | مادر پولاد کیمیایی | مسعود کیمیایی و پولاد کیمیایی | گوگوش و مسعود کیمیایی

تحسین خاص پولاد کیمیایی به زهرا امیر ابراهیمی غوغا کرد | پست کوبنده پولاد کیمیایی آبرو برای نوید محمدزاده نگذاشت

تحسین خاص پولاد کیمیایی به زهرا امیر ابراهیمی غوغا کرد | پست کوبنده پولاد کیمیایی آبرو برای نوید محمدزاده نگذاشت
کدخبر : 557266

صحبت‌های پولاد کیمیایی در حمایت از زهرا امیرابراهیمی بعد از گرفتن جـ.ـایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره کن را در ادامه ببینید.

پولاد کیمیایی، فرزند مسعود کیمیایی، کارگردان و گیتی پاشایی، خواننده ایرانی، در ۲۳ تیر سال ۱۳۵۹ در تهران به دنیا آمد. شروع فعالیت سینمایی پولاد کیمیایی با فیلم سرب (مسعود کیمیایی) به عنوان بازیگر در سال ۱۳۶۷ بود. پولاد کیمیایی با حضور در فیلم تجارت ساختهٔ پدرش، از آلمان به ایران آمد و در ایران ماند و در فیلم‌های پدرش در نقش‌های دوم ظاهر شد. به نظر برخی بهترین کار پولاد کیمیایی بازی در سریال مرگ تدریجی یک رؤیا است که با گریمی خاص و نقشی متفاوت ظاهر شده‌است.

صحبت‌های پولاد کیمیایی در حمایت از زهرا امیرابراهیمی بعد از گرفتن جـ.ـایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره کن را در ادامه ببینید.


صحبت‌های پولاد کیمیایی در حمایت از زهرا امیرابراهیمی بعد از گرفتن جـ.ـایزه بهترین بازیگرزن از جشنواره کن و کنایه او به سایر بازیگران در کن از جمله نوید محمدزاده غوغا کرد.

و نوشت: مثل خیلی ها جلب توجه نکردی

یاد مردم آبادان بودی ...

 

پولاد کیمیایی

افشاگری شوکه کننده پولاد کیمیایی از ظلم گوگوش 

پولاد کیمیایی، بازیگر و فرزند مسعود کیمیایی که پیش‌تر در واکنش به مصاحبه گوگوش با هما سرشار و آن‌چه در مورد مادرش، گیتی پاشایی تهرانی در این مصاحبه گفته شد، اعلام کرد حقایقی را در این مورد خواهد گفت، با انتشار ویدئویی بر مزار مادرش چنین نوشته است:

«۱۷ اردیبهشت سالروز مرگ مادرم که از سرطان در گذشت ولی واقعیت این است که کشته شد از شکست روحی ولی زمان این رسیده است که چهره واقعی کسی دیده شود که ستاره است که شما ساختیدش، با آهنگ‌هایش خاطره دارید ولی این دلیل چشم بستن نیست بر واقعیت. همه چیز را خواهم گفت فقط به خاطر مادرم، همین. اگر با من مصاحبه نکنند نشان از دروغ کلیه مجموعه آن‌ها است. بت‌ها را باید شکست!»

پولاد کیمیایی در این ویدئو چنین می‌گوید:

«درود به شما هم‌وطنان عزیزم و همه کسانی که این ویدئو را می‌بینند. امروز ۱۷ اردیبهشت است، سالگرد مادرم، گیتی پاشایی تهرانی که ۲۷ سال پیش به خاطر ابتلا به سرطان درگذشت. به نام خداوند که جان و خرد را آفرید و همه چیز به او بازمی‌گردد و همه چیز از این جایی که ایستاده‌ام آغاز می‌شود. امروز می‌خواهم در مورد یک مادر با شما حرف بزنم. یک مادر ساده، کسی که همه عمرش را برای فرزندش و همسرش گذاشت و در بدترین شرایط از این جهان رفت. بماند که او یک خواننده، یک موزیسین و شخصی معروف بود، امروز می‌خواهم در مورد او به عنوان یک انسان حرف بزنم.

همه‌چیز از این‌جا آغاز و همین‌جا تمام می‌شود و اکنون شاید دوباره آغاز شود. چیزی که من می‌دانم این است که من از کودکی، از ۱۷ سالگی باید می‌آموختم که عزیزترین چیز و کسی را که در این جهان دارم به «او» بسپارم و بیاموزم که ترسی از مرگ نداشته باشم. حقیقت شاید تلخ باشد اما باید گفته شود. دروغ را ما انسان‌ها آفریدیم و این غده سرطانی که در جهان حاکم است به خاطر دروغ‌گویی ماست.

من نه می‌خواهم ایجاد ترحم کنم و نه می‌خواهم بی‌خود و بی‌جهت به باز کردن چیزی بپردازم. من ۲۷ سال است که می‌توانستم بسیاری چیزها را باز کنم و نکردم چون محکوم بودم. ما فرزندان آدم‌های بزرگ قربانی هستیم، نگو مبادا آبروی پدر و مادرت برود و پشت آن درهای بسته و آن نورهای زیبا و آن لبخندهای دروغین و اکت‌هایی چون این که «ما چه‌قدر شما را دوست داریم» حقایقی تلخ نهفته است.

ما در عصری هستیم که همه‌چیز باید باز شود. انسان به دنبال عدالت‌خواهی است. انسان عدالت‌خواه هست و بوده است. اگر می‌خواهیم جهانی بهتر و زیبا بسازیم باید بدانیم گاهی اوقات ناچاریم کسانی را قربانی کنیم که با آن‌ها بزرگ شده‌ایم و دوست‌شان داشته‌ایم اما باید بپذیریم که انسان خطا می‌کند و این مهم نیست. مهم این است که گناهش را بپذیرد. این مهم است. پشت درهای بسته، هماهنگ‌شده با نورهای سفید روی صورت‌ها و روح‌های سیاه چیزی پنهان نمی‌ماند. شما، مردم از همه آگاه‌ترید و شما می‌دانید حقیقت کجاست. اگر من این فیلم را می‌گیریم فقط به این خاطر است که موضوعاتی باز شد که ناچارم کرد حقایق را بگویم. این من نبودم که خواستم حقایق گفته شود. آن‌ها بودند که خواستند و شاید سرنوشت این‌گونه بود که دقیقا ۱۷ اردیبهشت، همزمان با سالمرگ مادرم حقیقت را بگویم.

برایم سخت است ولی ما باید یاد بگیریم که مثل جوامع غربی و دیگر نقاط، بزرگانمان را به چالش بکشیم و چیزی جدید خلق کنیم. هر فردی، هر چه قدر هم که بزرگ باشد باید روزی در مورد اشتباهاتش و گناهش پاسخگو باشد، به خصوص اگر ادعا کند که می‌خواهد حرف برند.

زمانی که من ۱۷ سالم بود و همین‌جا ایستاده بودم، چهره خندان مادرم را دیدم که در خاک گذاشتندش. او لبخند می‌زد. او با بدترین دردها از این دنیا رفت. دردی که نمی‌شود گفت. دردی که فقط در یک فیلم سینمایی می‌توان نشانش داد. من این‌جا وسط باران و طبیعت، برای شما فیلم می‌گیریم، بدون موسیقی سوزناک و بدون نورهای زیاد و بدون تلویزیون‌های آن‌چنانی تا شما حقیقت را بدانید. فقط به خاطر این که از حق مادرم دفاع کنم. او در قید حیات نبود که شما در موردش صحبت کردید و اگر بود، اگر بود، اگر بود، جوابی می‌داد خانم گوگوش که اولا با پسرش چه کردید. خواهم گفت، کمی صبر کنید، تمام اتهاماتی که در طول این سال‌ها به من و پدرم زده شد. اگر پدرم هم گناهکار است باید پاسخگو باشد. هر کسی اگر گناهکار باشد باید در درگاه خدا و عدالت جهانی زانو بزند و حقیقت را بگوید.

این گونه نمی‌شود از حقیقت عبور کرد، کسی را بیاوریم که هماهنگ باشد و یک سری سوال بپرسیم و او از کنارش زد شود. همین؟! یک زن چه‌طور درد کشید، من آن‌جا بودم، من این درد را چشیدم. در مقابل این همه آدم که این‌جا به خاک سپرده شده‌اند، شاید قصه‌ای ساده باشد، همین الان در جنگ میلیون‌ها نفر کشته می‌شوند، در روز هزاران آدم به خاطر کرونا می‌میرند یا به دلایل متعدد اما چرا این را می‌گویم؟! چرا بازش می‌کنم؟! دلیلش این است که ما باید یاد بگیرم کسانی را که دوست‌شان داریم محاکمه کنیم و چیزهایی را که دوست‌شان داریم کنار بگذاریم، اگر می‌خواهیم جامعه‌ای جدید داشته باشیم، اگر می‌خواهیم از اول شخم بزنیم و بسازیم، اگر دنبال عدالت هستیم، اگر عدالت‌خواه هستیم باید حتی تکه‌ای از تن‌مان را هم بِکَنیم و حقایق را بگوییم. چیزی جز حقیقت وجود ندارد. ما برای کسانی دست می‌زنیم و از آن‌ها خاطره داریم، می‌فهمم، من برای طرفداران سرسخت خانم گوگوش این‌ها را خواهم گفت ولی برای یک بار هم که شده، چشم‌تان را باز کنید و منی را که یک قربانی‌ام ببینید. من قربانی‌ام، هیچ‌چیز دست من نبود، اعمال پدر و مادرم و اتفاقاتی که بر من گذشت دست من نبود. فرزندی بودم که به دنیا آمده بودم و هیچ‌گونه اختیاری دست من نبود و جنگیدم. آدم‌ها تاوان چیزهای دیگری را می‌دهند، برخی تاوانِ اشتباه می‌دهند، برخی گناه‌کارند و برخی بی‌گناهند اما ما فرزندان گناهی نکرده‌ایم، کامبیز که نامش رویش است، کامبیز قربانی، راجع به من و پدرم چیزهایی گفت که من به دل نمی‌گیرم، مهمانش بودم و می‌دانم چگونه آدمی است، بچه بسیار خوبی است، درد کشیده است و تنها و تنها.

من از خانم هما سرشار و تلویزیون «من و تو» می‌خواهم که حق من را برای دفاع از طرف گیتی پاشایی برای باز کردن حقایق محفوظ بدارند و آن چیزی که در طول این ۸ سال بر من گذشت و نامادری‌ای که دیدم و چرا مجبور شدم برگردم و چرا برگشتیم و چراهای را پاسخ دهم. آیا ما از کنسرت‌های گوگوش پول دزدیدیم؟! جواب خواهم داد. جواب خواهم داد که چه اتفاقی بر ما گذشت. فقط کمی صبر و می‌خواهم که در جایی بی‌طرف و بدون یک کلمه سانسور این اتفاق بیفتد و حقایق گفته شود و خانم هما سرشار موضوع را وسط حرف من منحرف نکند. مردم ببینند. یک ماه فرصت می‌دهم که این اتفاق بیفتد و در غیر این صورت با تلویزیون دیگری گفت‌وگو خواهم کرد و برملا خواهم کرد و پدرم هم باید جوابگوی همه این سوالات باشد. حرف‌های بسیار زشتی علیه او زده شد، خودش خواهد گفت. درود بر شما.»

واکنش پولاد کیمیایی به توضیحاتی است که گوگوش در مصاحبه‌ای با هما سرشار درباره چگونگی آشنایی‌اش با گیتی پاشایی تهرانی و شکل‌گیری رابطه‌اش با مسعود کیمیایی داد. او گفت رابطه صمیمانه‌ای با گیتی پاشایی نداشته و بعد از بازگشت او از آلمان به خانه‌اش دعوت شده و حتی آدرس خانه‌اش را هم بلد نبوده است. همان شب بعد از این که با گیتی پاشایی گپ زده، مسعود کیمیایی به خانه آمده و خیلی صمیمی‌تر از همیشه با او رفتار کرده است. نیمه‌شب گیتی پاشایی از کیمیایی خواسته تا گوگوش را به خانه‌اش برساند. کیمیایی در راه خانه از او پرسیده که آیا فیلم‌های بعد از انقلابش را دیده است یا نه؟ گوگوش گفت که از فردای آن روز کیمیایی مدام به او سر می‌زده و برایش فیلم می‌برده است. این مسئله مصادف شده با سفر گیتی پاشایی به آلمان. گوگوش گفت که پاشایی موقع خداحافظی به او گفته مواظب مسعود باشد و همدیگر را تنها نگذارند. در ادامه هم توضیح داد که چند روز بعد از رفتن پاشایی، کیمیایی از او خواسته که همراهش به خانه فریبرز لاچینی برود و آن جا بعد از مدت‌ها موفق شده است پشت میکروفن برود و بخواند. این تجربه آنقدر برایش خوشایند بوده که ارزش کیمیایی را پیش او بیشتر کرده و رابطه‌اش با او صمیمی‌تر شده است. گوگوش گفت وقتی پاشایی به ایران برگشته حالش بسیار بد بوده و حتی کیمیایی ماشین او را برای اینکه بتواند اکسیژن و سایر وسایل درمانی پاشایی را به خانه ببرد قرض گرفته است. چند روز بعد هم وصیتش را گفته و فوت کرده است. همان روزی هم که از دنیا رفته، کیمیایی دست پولاد را گرفته و به خانه او برده و از آن به بعد با هم زندگی کرده‌اند.

پولاد کیمیایی

بیوگرافی پولاد کیمیایی

نام :پولاد

نام خانوادگی :کیمیایی

تاریخ تولد :۱۳۵۹/۴/۲۳

محل تولد :تهران

زندگینامه پولاد کیمیایی

پولاد کیمیایی در ۲۳ تیر ماه سال ۱۳۵۹در تهران متولد شد. او فرزند مسعود کیمیایی، کارگردان وگیتی پاشایی خواننده است. شروع فعالیت سینمایی او با فیلم سرب مسعود کیمیایی به عنوان بازیگر در سال ۱۳۶۷ بود. 

پدر پولاد کیمیایی 

با حضور در فیلم تجارت ساخته پدرش ، از آلمان به ایران آمد و در ایران ماند و در فیلم های پدرش در نقش های دوم ظاهر شد. در اعتراض گوشه هایی از توانایی هایش را نشان داد اما در فیلم حکم عالی بازی کرد و از همه بازیگران قدرتمند فیلم ، بهتر ظاهر شد.

پولاد کیمیایی

پولاد کیمیایی همبازی فرامز قریبیان در فیلم تجارت 

بهترین کار او را می توان سریال مرگ تدریجی یک رویا  دانست که پولاد در آن با گریمی خاص و نقشی متفاوت ظاهر شده است . پولاد فیلم های دیگری چون صحنه جرم، ورود ممنوع و شمعی در باد را نیز در کارنامه خود دارد. 

پولاد کیمیایی در مرگ تدریجی یک رویا

پولاد کیمیایی که سال ها در سینمای پدرش، مسعود کیمیایی بازی کرده بود درباره جدایی از این قالب تعریف شده و کلیشه ای برای خودش با بازی در فیلم گشت ارشاد (سعید سهیلی) می گوید:

گشت ارشاد با هنرنمایی حمید فرخ نژاد و پولاد کیمیایی 

من و پدرم دو جور مختلف زندگی کردیم و دو عقیده متفاوت داریم. و قهرمان سینمای کیمیایی بودن خودش بزرگ ترین فرصت است، چون این فرصت آرزوی خیلی از ستارگان سینماست اما برای من در جاهایی هم فرصت های زیادی را گرفته. قهرمان سینمای کیمیایی شدن برای من راه طولانی و سختی بود از سرب و تجارت و سلطان تا رئیس و حکم و محاکمه در خیابان و جرم، رسیدن به این نقطه خیلی سخت بود. من در جرم خودم را شایسته سیمرغ می دانستم ولی این اتفاق نیفتاد اما درس بزرگی برای من بود و استقلالم را بیشتر کرد.

پولاد کیمیایی

فیلم شناسی پولاد کیمیایی

سینمایی :

    صفر (۱۳۹۳)

    متروپل (۱۳۹۲)

    گشت ارشاد (۱۳۹۰)

    بوی گندم (۱۳۸۹)

    جرم (۱۳۸۹)

    به هدف شلیک کن (۱۳۸۷)

    زندگی با چشمان بسته (۱۳۸۷)

    محاکمه در خیابان (۱۳۸۷)

    رئیس (۱۳۸۵)

    حکم (۱۳۸۴)

    صحنه جرم، ورود ممنوع! (۱۳۸۴)

    سربازهای جمعه (۱۳۸۲)

    شمعی در باد (۱۳۸۲)

    اعتراض (۱۳۷۸)

    فریاد (۱۳۷۷)

    سلطان (۱۳۷۵)

    ضیافت (۱۳۷۴)

    تجارت (۱۳۷۳)

    سرب

پولاد کیمیایی بازیگر سینما وتلویزیون

تلویزیون:

   مرگ تدریجی یک رویا (۱۳۸۵ تا ۱۳۸۷)

    ششمین نفر (۱۳۹۰)

    خون بها (۱۳۸۵)

    ماتادور (۱۳۹۲)

    همان روز

جوایز و افتخارات

    کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم جرم

    کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم مرد از سیمین دوره جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم گشت ارشاد

    کاندید بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنوارهٔ دنیای تصویر

افشاگری شوکه کننده پولاد کیمیایی از ظلم گوگوش | شکنجه شدن پولاد کیمیایی شک برانگیز بود

 

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۳ نفر از بازدیدکنندگان

خبر داغ روز

ارسال نظر:

  • ملک رضا ملکی

    آقای کیمیایی،باغیرت که اشک تمساح میریزی سر قبر مادر معلومه، کلاتو بذار بالاتر، همه یادشونه بی جنبه بودن و هوس لحظه ای به این خانم ضربه زد، نه ملت ایران، البته در بین شما بازیگرا این مسایل چیز مهمی نیست، فردی که اونطور قبیحانه و بیشرمانه با یک فرد پست تر از خودش خلوت کرده حالا شده اسطوره براتون، الان هم که ضرر نکرده تو کشوری پیشرفته و آزاد دنبال برنامه ها و کثافتکاری های خودشه