به گزارش شماواقتصاد: با پیشرفت تکنولوژی و توسعه یافتگی و امکان جانشینی بیشتر انرژی، وابستگی به برق بطور روزافزون افزایش پیدا کرده است. از آنجا که بخش خانگی یکی از بزرگترین مصرف کنندگان برق محسوب می شود، درک رفتار این دسته از مصرف کنندگان برای مدیریت مصرف برق و کاهش آلایندگی های ناشی از تولید برق ضروری است.
از سوی دیگر مدیریت مصرف برق در ایران امروز، دیگر صرفاً یک مسئله فنی یا اقتصادی نیست؛ اینک به پازلی حیاتی در سطح «امنیت انرژی-زیستمحیطی» ملی تبدیل شده است. رویکردهای متعارف که بر محور قیمت یا توصیههای اخلاقی صرف میچرخند، نه تنها نتوانستهاند الگوی مصرف را اصلاح کنند، بلکه از درک این واقعیت غافل ماندهاند که بحران انرژی و تخریب محیطزیست، دو روی یک سکه هستند. اقتصاد رفتاری با آشکار کردن لایههای پنهان تصمیمگیری، راهحلی نو ارائه میدهد: ایجاد «احساس مالکیت زیستمحیطی». این مفهوم، مصرف برق را از یک فعل شخصی جدا کرده و آن را به عضوی از «هویت اکولوژیک» فرد پیوند میزند.
بر اساس نظریات اندیشمندانی مانند «الستر»، رفتار انسان آمیزهای از محاسبه، عاطفه و تعلقات هنجاری است. پژوهشهای میدانی در ایران (از جمله مطالعه استان مازندران) گواه آن است که تأثیر عوامل روانشناختی مانند نگرش و کنترل درکشده بر قصد صرفهجویی، از ابزارهای صرفاً قیمتی قویتر است. این یافته، کلید طراحی مداخلاتی است که در آن، «صرفهجویی در برق» معادل «تصاحب و حفاظت از یک سهم زیستمحیطی» تعریف شود. وقتی به شهروندی گفته میشود «شما با کاهش 100 کیلوواتساعت مصرف، مالک جلوگیری از انتشار 60 کیلوگرم گاز CO2 شدید»، این پیام، دارایی نامرئی انرژی را به یک «میراث اکولوژیک ملموس» تبدیل میکند. این قاببندی، از مکانیسم قدرتمند «اثر مالکیت» و «زیانگریزی» بهره میبرد: فرد، حالا دارایی دارد که از دست دادن آن، به معنای مشارکت در تخریب محیط زیست خود است.
ایجاد این پیوند، نیازمند بازطرافی نهادینه ارتباطات است. «قبض سبز» میتواند نه یک صورتحساب، که یک «کارنامه عملکرد زیستمحیطی» باشد. در این کارنامه، مصرف برق خانوار به شاخصهایی مانند «میزان مشارکت در حفظ آبهای زیرزمینی» (با توجه به کاهش مصرف آب در نیروگاههای حرارتی)، «حقالسهم ذخیرهشده از سوختهای فسیلی» یا «برابری با عمر مفید یک درخت بلوط» ترجمه شود. این گزارش، با بهرهگیری از «مقایسه اجتماعی سازنده»، میتواند عملکرد هر خانوار را در قیاس با میانگین محله یا شهر در قالب یک «رقابت سبز» قرار دهد. چنین سازوکاری، انگیزهای دوچندان ایجاد میکند: هم حفظ دارایی شخصیشده و هم ارتقای جایگاه در شبکه هنجاری حافظ محیطزیست.
نکته عمیقتر، تبدیل این احساس مالکیت فردی به «مالکیت جمعی بر سرنوشت اکولوژیک» است. زمانی که کمپینهای ملی بر محور «ما مالکان هوای پاک» یا «حافظان سرمایه طبیعی» شکل گیرند، صرفهجویی در انرژی از حیطه انتخاب شخصی فراتر رفته و به یک «عمل شهروندی هماهنگ» ارتقا مییابد. این همان نقطه تلاقی اقتصاد رفتاری با «حکمرانی زیستمحیطی» است. در این مدل، سیاستگذار به جای تحمیل هزینه، «قدرت نمادین» در اختیار مردم میگذارد و آنان را در مقام «وکیلان اکوسیستم» قرار میدهد.
اجرای این چارچوب، بدون ایجاد «واحد حکمرانی رفتاری-زیستمحیطی» در وزارت نیرو و سازمان حفاظت محیطزیست ممکن نخواهد بود. وظیفه این واحد، یکپارچهسازی دادههای انرژی و محیطزیست، طراحی آزمایشهای میدانی برای سنجش تأثیر پیامهای مختلف و نهادینه کردن «گفتوگوی سبز» با جامعه است.
در نهایت، تلفیق حس مالکیت با دغدغه زیستمحیطی، مصرف برق را از یک عمل روزمره به یک «انتخاب اخلاقی-زیستبومی» ارتقا میدهد. این رویکرد نشان میدهد که راه حل بحران انرژی، نه در نادیده گرفتن ملاحظات محیطزیستی، که در همین پیوند روانشناختی نهفته است. پذیرش این واقعیت که هر شهروند میتواند «مالک» بخشی از آینده سبز کشور باشد، قدرتمندترین تلنگری است که میتوان برای تغییر الگوی مصرف به کار گرفت.
در نهایت ضروری است باور داشته باشیم که مدیریت انرژی تنها با مهندسی و قیمتگذاری ممکن نیست، بلکه نیازمند یک دگرگونی شناختی است. در این پارادایم نوین، هر شهروند نه یک مصرفکننده منفعل، بلکه مالک و حافظ یک سهم از سرمایه ملی انرژی و محیط زیست است. با بهرهگیری از بینش اقتصاد رفتاری، ما مصرف برق را از ی
خان میرزایی ارتباط با رسانه برق منطقهای: ک هزینه شخصی به یک مسئولیت جمعی و از یک اجبار به یک انتخاب آگاهانه تبدیل میکنیم. تلنگرهای هوشمند، ما را بهسوی جامعهای رهبری میکند که در آن، صرفهجویی انرژی نشان افتخار هر شهروند، و حفظ منابع، بخشی از هویت ملی ماست. قدرت تغییر، در احساس مالکیت ما بر آینده سبز این سرزمین نهفته است.
.jpg)


.gif)



0 دیدگاه