یکی از مهم ترین ملاک های خرید خودرو برای ایرانی ها این است که در درجه اول، بدانند خودروی مورد نظرشان در بازار چه‌قدر گران تر از کارخانه است و در مرحله بعدی، آیا بازار خرید و فروش خوبی دارد یا نه. در این راستا اکثر خریداران و ثبت نام کنندگان به دنبال آن هستند تا اختلاف قیمت کارخانه و بازار خودروهای بازار را بدانند و سپس نسبت به خرید خودرو از کارخانه اقدام کنند. اگرچه چنین قضیه ای اصلاً درست نیست و هنگام خرید خودرو نباید به فکر سود کردن و یا پیدا کردن اختلافش با بازار بود، اما در ایران به دلیل شرایط اقتصادی حاکم و همچنین تبدیل شدن خودرو به یک کالای سرمایه ای، مردم به سراغ خودروهایی می روند که به اصطلاح سود می کند.

در این متن به سراغ اختلاف قیمت کارخانه تا بازار محصولات بهمن موتور رفته ایم تا ببینیم آیا مردم تولیدات این شرکت را برای خرید از کارخانه می پسندند یا نه.

در این بخش لازم است دوباره خاطر نشان کرد که اقدام مردم برای خرید خودروهای خوش فروش و پرسود بازار اصلاً درست نیست و مقصر چنین فرهنگی هم خود مردم نیستند، زیرا وضعیت اقتصادی موجب شدت گرفتن این پدیده شده. در صورت اصلاح الگوی اقتصادی و بهبود اوضاع مردم، صددرصد، فرهنگ سود کردن از خرید خودرو رفته رفته کم‌رنگ خواهد شد و خریداران بیش تر به استفاده کردن از خودروی‌شان فکر می کنند تا این که بخواهند آن را بفروشند و سود کنند.

اختلاف قیمت محصولات بهمن موتور از کارخانه تا بازار چه‌قدر است؟

کدام خودرو بهمن موتور بیش‌ترین حاشیه سود را دارد؟

با نگاهی به اختلاف های موجود میان قیمت کارخانه و بازار محصولات بهمن موتور، متوجه می شویم دیگنیتی پرستیژ به طور میانگین در بازار آزاد حدود ۴۹۰ میلیون تومان نسبت به قیمت کارخانه گران تر است و حاشیه سود بیش تری نسبت به دیگر تولیدات این شرکت دارد.

کدام خودروها کم‌ترین حاشیه سود را دارند؟

در میان خودروهای تولیدی بهمن موتور، مشتری با خرید اینرودز بلافاصله حدود ۱۵ میلیون ضرر می کند، زیرا قیمت کارخانه این خودرو از قیمت بازارش کم‌تر است. به غیر از اینرودز، کاپرا فیس لیفت کم‌ترین حاشیه سود را دارد و ۶۰ میلیون گران تر در بازار آگهی و معامله می شود.

برای محاسبه نرخ سود باید درصد گرفت و نسبت قیمت بازار به کارخانه را حساب کرد. سپس هر کدام از آن ها که بیش‌ترین درصد را داشت نرخ سودش از همه بیش‌تر است. طبق این الگو، فیدلیتی های مشکی، چه پنج‌نفره و چه هفت‌نفره، و همچنین دیگنیتی پرستیژ مشکی رنگ بیش‌ترین نرخ های رشد را در بازار دارا هستند.

در طرف دیگر ماجرا هم این بهمن اینرودز است که نرخ منفی ۲ درصد را برای خود کرده.

آیا وجود چنین اختلاف قیمت هایی بین کارخانه و بازار در دنیا مرسوم است؟

در این باره باید گفت که تقریباً در همه کشورهای نرمال و متوسط دنیا نه تنها خودرو در بازار گران تر از کارخانه نیست بلکه بلافاصله با افت هم همراه می شود. به این ترتیب، همان طور که پیش تر گفته شد، در صورتی که، وضع اقتصاد درست باشد و مردم خودرو را به عنوان کالایی سرمایه ای نشناسند، این اختلاف قیمت ها هم به صفر می رسد و دیگر کسی به دنبال خودرویی نمی رود که بیش‌تر سود کند.

چه معیارهایی موجب زیاد شدن حاشیه سود برخی خودروها می شود؟

در پایان می توان گفت، پارامترهایی مانند خدمات پس از فروش، مشخصات فنی و قدرتمند بودن خودرو، میزان امکانات رفاهی و ایمنی، طراحی ظاهری و… موجب می شوند یک خودرو در بازار خوب معامله شود و به عبارتی خوش فروش باشد. در ادامه خوش فروش بودن یک خودرو، میزان تقاضا برایش زیاد می شود و همین امر است که اختلاف زیاد میان قیمت کارخانه و بازار را برای آن رقم خواهد زد.

به این ترتیب، با توجه به معیارهایی که گفته شد، خودروهایی مانند دیگنیتی پرستیژ و فیدلیتی حاشیه سود بسیار بالایی دارند و خودرویی مانند اینرودز نه تنها سود نمی کند بلکه برای خریدار ضرر هم دارد. البته ناگفته نماند که رفتار خودرویی مانند اینرودز در بازار، کاملاً از دید جهانی نرمال است و چنین افتی در دنیا دور از انتظار نیست.

امید است در آینده شاهد بهبود وضع اقتصادی و هم‌سویی بازار خودروی ایران با جهان شویم و مردم بیش‌تر از این که به فکر سود باشند سعی کنند از خودروی‌شان استفاده کنند و از آن لذت ببرند.

خوشحال می شویم شما هم نظرات خود در این باره را برای‌مان بنویسید و به ما بگویید از دید شما چه پارامترهای دیگری موجب عجیب و غریب بودن حاشیه سود برخی از خودروها می شود.