پژمان جمشیدی | همسر پژمان جمشیدی | پدر و مادر پژمان جمشیدی | ازدواج پژمان جمشیدی

بریز و بپاش همسر پژمان جمشیدی غوغا کرد | پژمان جمشیدی ثروتش را به رخ کشید

بریز و بپاش همسر پژمان جمشیدی غوغا کرد | پژمان جمشیدی ثروتش را به رخ کشید
کدخبر : 568839

بریز و بپاش همسر پژمان جمشیدی غوغا کرد.

پژمان جمشیدی بازیکن فوتبال تیم پرسپولیس چند سالی است که وارد عرصه بازیگری شده است  پژمان جمشیدی در تیم های داخلی زیادی بازی کرده است اما فوتبال روی خوش به او نشان نداد تا این که پژمان جمشیدی وارد عرصه بازیگری شد و تاکنون در سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی بسیار زیادی بازی کرده است و در بسیاری از آنها نقش اول را ایفاگر شده است.پژمان جمشیدی یکی از پولساز ترین بازیگران مرد تاریخ سینمای ایران است . در ادامه به آخرین حاشیه از زندگی  پژمان جمشیدی  می پردازیم.

پژمان جمشیدی

 

بیوگرافی پژمان جمشیدی

نام : پژمان

نام خانوادگی : جمشیدی

تاریخ تولد : 1356/06/20

محل تولد : تهران

تحصیلات :دانشجوی انصرافی رشته عمران

حرفه : فوتبالیست و بازیگر

سالهای فعالیت : 1372 تاکنون

وضعیت تاهل : مجرد

پژمان جمشیدی

مصاحبه صمیمانه با پژمان جمشیدی را با این توضیح بخوانید که هنگام صحبت با ما در حال تماشای بازی منچستر یونایتد و نوریچ از شبکه ورزش بود!

اولین سوال این مصاحبه را دوست دارم خودت از پژمان جمشیدی بپرسی؟

از خودم می پرسم که «فوتبال را بیشتر دوست داری یا سینما؟» جوابش هم همیشه معلوم و «فوتبال» بوده است. به دلایل خاصی زمانی را که فوتبال بازی می کردم و آن دوران را حتی بیشتر از امروز دوست دارم.

من و بسیاری از مردم با فیلم وسریال های پژمان جمشیدی از ته دل خندیده و قهقهه زده ایم. برای خودت هم کمدین خاصی وجود دارد که هنگام تماشای فیلم و سریال هایش از ته دل خندیده یا قهقهه زده باشی؟

اصولا آدم خوش خنده ای هستم اما گاهی ممکن است به خاطر یک بازی ساده از سوی یک بازیگر نه چندان شناخته شده بیشتر بخندم و کیف کنم تا یک سوپر استار و درموسیقی و سینما سلیقه خاصی ندارم. شاید یک آهنگ از یک خواننده ناشناس مرا به وجد بیاورد و بارها آن را گوش کنم. البته بیشتر که فکر می کنم بازی رضا عطاران را خیلی دوست دارم چون اصلا تلاشی برای خنداندن مخاطب نمی کند ولی همه را از خنده روده بُر می کند. سال گذشته هم با هم در فیلم "شیشلیک" به کارگردانی "محمد حسین مهدویان" همبازی بودیم که به خاطر نقشی که بازی کردم نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد درجشنواره فیلم فجر شدم. از این همکاری خیلی کیف کردم و لذت بردم.

پای پرانتزی در فوتبال و نزد فوتبالیست ها یک مزیت محسوب می شود که باعث می شود بازیکنان راحت تر دریبل بزنند. گارینشا فوتبالیست پیشین و افسانه ای برزیل یا همین مهدی قایدی خودمان از جمله بازیکنان با پاهای پرانتزی هستند. این ویژگی شامل حال پژمان جمشیدی هم می شود. آیا تا به حال پیش آمده کارگردان یا همبازیانت در سینما کنجکاو شده و سئوالی در خصوص پاهای پرانتزی بپرسند؟

(با خنده ای بلند) خدا مهرداد میناوند را بیامرزد. پاهای پرانتزی من سوژه شوخی های دورهمی ما بود و وقتی با مهرداد و دوستان مشترک جمع می شدیم همیشه راه رفتن من را تقلید می کرد و می خندیدیم. کاش الان هم زنده بود و باز ادای من را درمی آورد...

سختی‌های زیادی کشیدی تا به این جایگاه در سینما و تلویزیون برسی. اساسا موفقیت محصول سختی و خلا است. پژمان جمشیدی هم از محیط فوتبال ناگهان افتاد وسط سینما، آن هم تک و تنها! آن دوران سخت ترین دوران زندگی ات نبود؟ نگاه های متفاوت یا پچ پچ های درگوشی و ... صحبتی در این خصوص داری؟

با این حرف موافقم. نمی خواهم آن را به همه کشورها تعمیم بدهم اما در کشورمان آدم های موفق معمولا رنج کشیده هستند. در کشورهای اروپایی یا پیشرفته معمولا خانواده ها از یک رفاه نسبی برخوردارند و لزوما یک آدم موفق در فوتبال یا سینما و هر رشته دیگری نباید طعم فقر و سختی را چشیده باشد. در برزیل و آرژانتین هم نمونه هایی مثل ریوالدو یا مارادونا را می شناسیم که از اوج فقر به اشتهار و ثروت رسیدند. درمورد خانواده خودم باید بگویم پدر و مادرم فرهنگی بودند و جزو خانواده های متوسط جامعه بودیم اما به دلایلی اواخر دهه ۵۰ و اوایل ۶۰ متحمل سختی هایی شدیم که اصلا و ابدا دوست ندارم به آن اشاره کنم چون نمی خواهم آن تلخی ها یادآوری شود.

پژمان جمشیدی

آن تلخی و دشواری ها بعدها خیلی به من کمک کرد تا در اردوهای تیم های ملی رده های مختلف به خاطر محل هتل، خوابگاه، اتاق، سردی غذا یا شوری آن و ... غرولند نکنم و راحت تر از بقیه با مشکلات کنار بیایم. درمورد بخش دوم سئوال باید بگویم آن اوایل برای تماشای یک تئاتر یا وقتی اجرا داشتم به سالن می رفتم و از جلوی گیشه بلیت فروشی رد می شدم می شنیدم برخی شوخی می کردند که "مگر مسابقه فوتبال است؟" یا " قرار است به جای تئاتر، فوتبال اجرا کنند" و... اما ناراحت و دلخور نمی شدم و فقط به این شوخی ها می خندیدم.

به طور مثال خود من به عنوان یک خبرنگار ورزشی از شنیدن یک جمله تکراری و ببخشید مشمئز کننده برخی اهالی به ظاهر انتلکتوئل (روشنفکر) سینما متنفرم! اینکه با افتخار و غرور می گویند ما که اصلا فوتبال نگاه نمی کنیم یا اینکه از فوتبال خوشمان نمی آید اما در برنامه های خود مهمانان فوتبالی دعوت می کنند! این جملات که بعضا درگفت و گو با خودت هم تکرار شده، تو را اذیت نمی کند؟ برای اهالی سینما افتخار است که بگویند فوتبال تماشا نمی کنند یا فوتبالیست ها را نمی شناسند؟

بله، متأسفانه ژست فوتبال ندیدن گرفتن انگار مترادف با روشنفکر بودن شده است اما به نظرم پدیده ای جذاب تر، ماندگارتر و تأثیرگذارتر از فوتبال وجود ندارد. شاید نیازی به گفتن نباشد اما بزرگانی مثل آقای ناصر تقوایی، آقای مسعود کیمیایی، آقای داریوش مهرجویی و خیلی اهالی سینما و ادیبانی در عرصه قلم عاشق فوتبال بوده و هستند. این پدیده در تضاد با فرهنگ یا ادبیات و شعر نیست. یکی مثل مرحوم دکتر صدر با وجود تحصیلات معماری از دانشگاه لندن چنان شیفته فوتبال می شود و در مورد آن صحبت می کند که شاید از برخی نقدهای سینمایی هم جذاب تر بوده باشد. البته ایرادی ندارد اگر چهار نفر هم فوتبال نگاه نکنند چرا که آن قدر مشتاق، تماشاگر و بیننده دارد که ندیدن این افراد به جایی برنمی‌خورد! مگر مهم است؟!

یک شهروند عادی برای خرید به هایپر مارکت یا فروشگاه های بزرگ می رود. آخرین باری که به یک فروشگاه بزرگ رفتی چه زمانی بود؟

اتفاقا من زندگی ام را محدود نکرده و خیلی راحت به فروشگاه های بزرگ یا رستوران می روم و از مردم گریزان نبوده و نیستم. خیلی هم از دیدن و روبرو شدن با مردم کیف می کنم و لذت می برم.

حالا به نظرت پژمان جمشیدی بودن دلچسب است یا زجرآور؟ اینکه نمی توانی آزادانه مراکز خرید بروی یا در پارک نزدیک منزل خودت قدم بزنی چون ده ها نفر شاید صدها نفر دوروبرت را می گیرند و...

زجرآور که اصلا نیست و بیشتر دلچسب است. شاید نتوانم به آن صورت تهران گردی کنم یا وقتی به شهرستان ها می روم به اماکن تفریحی و باستانی بروم اما گریزی نیست. شهرت با همه جذابیت هایش تاوان هم دارد که من آن را پذیرفته ام.

بر کسی پوشیده نیست که شهرت یک شمشیر دولبه است اما تو قبلا تجربه اش را در فوتبال داشتی. تجربه شهرت فوتبالی چقدر کمک کرد غرق در شهرت سینمایی نشوی یا اینکه اشتباهات گذشته را (اگر اشتباهی بوده) تکرار نکنی؟

در دوران فوتبالم هم آن قدر غرق در شهرت نبودم و می دانستم یک روزی ممکن است به پایان برسد بنابراین حداقل سعی کردم پُل های پشت سر خودم را خراب نکنم. هرگز با مربی، همبازی، خبرنگاران عزیز ورزشی، عکاسان یا هیچ شخص دیگری در طول دوران بازی فوتبال درگیر نشدم و دلخوری به بار نیاوردم. نه از کسی دلخور شدم و نه کسی از من دلخور شد و اشتباه خاصی هم مرتکب نشدم.

وقتی تصاویر خودت را روی بیلبوردهای تبلیغاتی در اتوبان و خیابان‌ها می بینی چه احساسی پیدا می کنی؟ غرور، شکرگزاری دلی از خداوند یا ترس از نابودی این شهرت؟

راستش را بخواهید الان دیگر تصویر خودم روی بیلبوردهای تبلیغاتی را نگاه نمی کنم. (با تواضع خاصی ادامه می دهد) همیشه هم خدا را به خاطر اندک موفقیتی که شاید بدست آورده باشم شکر می کنم. می دانم هر لحظه ممکن است این شهرت از بین برود و مطمئن باشید درصورت وقوع این اتفاق به راحتی با آن کنار خواهم آمد چون سال های سال از آن لذت برده و کیف کرده ام.

تو هنرپیشه فوق العاده ای هستی و خیلی هم معروفی. به نظرت اینستاگرام و تعداد فالوور می تواند معیار و ملاک خوبی برای سنجش میزان محبوبیت یا شهرت یک چهره باشد؟

به شخصه خیلی درگیر اینستاگرام و فضای مجازی نبوده و نیستم. شاید برای خیلی ها ملاک باشد اما من...

می دانیم یک میلیون و پانصد هزار فالوور داری. اول اینکه دوست داری این تعداد به ۱۵ میلیون فالوور برسد و دوم اینکه چه صحبتی با دنبال کننده های خودت داری؟ چرا کامنت هایت را بسته ای؟

اگر به دنبال جمع کردن فالوور بودم قطعا اینستاگرام خودم را نمی بستم. دو سال و نیم پیش که اینستاگرام خودم را بستم یک میلیون و ۵۰۰ هزار دنبال کننده داشتم و فکر می کنم الان هم همان تعداد مانده اند. حالم خیلی در اینستاگرام خوش نبود و به همین خاطر بستم و الان صرفا برای دیدن و خواندن اخبار ورزشی و سینمایی گاهی اوقات آن را دنبال می کنم.

 

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
ارسال نظر: